پیمان پوررجب


بسیاری از ما در مقاطعی از زندگی، به تماشای موفقیت دیگران نشسته‌ایم و با حسی از سرخوردگی یا شگفتی، آن را به «شانس» یا «اقبال» نسبت داده‌ایم. داستان‌هایی از افراد یک‌شبه پولدار شده یا استعدادهایی که به طور معجزه‌آسایی کشف شده‌اند، این باور غلط را در ذهن ما تقویت می‌کند که موفقیت یک قرعه‌کشی است؛ شماره‌هایی که برخی برنده می‌شوند و بسیاری بازنده می‌مانند. اما این یک توهم خطرناک است. موفقیت، پدیده‌ای تصادفی و شانسی نیست، بلکه حاصل مجموعه‌ای از اصول، عادت‌ها، ذهنیت هدفمند و اقدامات مستمر است. موفقیت یک سیستم است، نه یک اتفاق.


شکارچی شانس یا فرصت؟

آنچه ما آن را «شانس» می‌نامیم، اغلب لحظه‌ای است که «آمادگی» با «فرصت» روبرو می‌شود. یک کارآفرین که یک بازار جدید و پرتقاضا را شناسایی می‌کند، شانسی نبوده است؛ او ماه‌ها (یا سال‌ها) در حال تحقیق، یادگیری و آماده شدن بود تا زمانی که آن فرصت ظهور کرد، بتواند آن را چنگ بزند. یک نویسنده که کتابش پرفروش می‌شود، شانس خود را آورده نیست؛ او سال‌ها در سکوت و انزوا، روزانه چندین صفحه نوشته، با رد شدن‌های متعدد دست و پنجه نرم کرده و مهارت خود را صیقل داده است.

افراد موفق، منتظر شانس نمی‌نشینند؛ آن‌ها فرصت‌ها را می‌سازند یا خود را برای شناسایی و بهره‌برداری از بهترین فرصت‌ها آماده می‌کنند. آن‌ها مانند شکارچیانی ماهر هستند که به جای نشستن در انتظار عبور تصادفی شکار، بهترین مکان‌ها را می‌شناسند، ابزارهای خود را آماده می‌کنند و به طور مداوم در حال تلاش هستند. «شانس» در نگاه اول، محصول نهایی تلاش‌های پنهان و نامرئی است.


ستون فقرات موفقیت: ذهنیت رشد

اولین و مهم‌ترین اصل در مسیر موفقیت، اصلاح ذهنیت است. دو نوع ذهنیت وجود دارد: «باور ثابت» و «باور رشد». افرادی با باور ثابت معتقدند استعداد و هوش ذاتی هستند و قابل تغییر نیستند. آن‌ها در برابر چالش‌ها تسلیم می‌شوند و شکست را نشانه‌ای از ناتوانی خود می‌دانند. این افراد به راحتی موفقیت دیگران را به شانس یا استعداد ذاتی ربط می‌دهند.
در مقابل، افرادی با «ذهنیت رشد» بر این باورند که می‌توانند از طریق تلاش، یادگیری و پشتکار، در هر زمینه‌ای پیشرفت کنند. آن‌ها شکست را یک فرصت برای یادگیری و یک پله برای نزدیک‌تر شدن به هدف می‌بینند. این ذهنیت، عاملیت و مسئولیت‌پذیری را به فرد بازمی‌گرداند. شما دیگر قربانی شرایط یا شانس نیستید، بلکه معمار زندگی خود هستید. این تغییر نگرش، نقطه عطفی است که توهم شانس را از بین می‌برد.


موتور محرک: اصول و عادت‌های عملی

ذهنیت درست، نقشه راه را ترسیم می‌کند، اما برای پیمودن این مسیر به موتوری قدرتمند نیاز داریم: اصول و عادت‌های عملی. موفقیت از تکرار روزانه اقدامات کوچک و مؤثر ساخته می‌شود. برخی از این اصول عبارتند از:

  • انضباط شخصی:  توانایی انجام کارهای لازم، حتی زمانی که انگیزه‌ای برای انجام آن‌ها ندارید. انضباط، پلی است بین اهداف و دستاوردها.
  • برنامه‌ریزی و سازماندهی:  افراد موفق، زندگی خود را به حال خود رها نمی‌کنند. آن‌ها اهداف بلندمدت، کوتاه‌مدت و روزانه دارند و برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی دقیقی می‌کنند.
  • یادگیری مستمر:  دنیا در حال تغییر است و توقف در یادگیری به معنای عقب ماندن است. خواندن کتاب، شرکت در دوره‌ها، یافتن منتور و کسب مهارت‌های جدید، یک ضرورت است.
  • ثبات و پشتکار:  این مهم‌ترین عامل است. موفقیت یک مسیر sprint نیست، یک ماراتن است. بسیاری در میانه راه خسته می‌شوند و تسلیم می‌شوند. برندگان کسانی هستند که پس از هر سقوط، دوباره بلند می‌شوند و به مسیر ادامه می‌دهند.


شما خالق سرنوشت خود هستید

باور به شانس، یک عادت ذهنی راحت است که ما را از مسئولیت شانه خالی می‌کند. اما حقیقت این است که زندگی شما، محصول تصمیمات کوچکی است که هر روز می‌گیرید. موفقیت یک باغچه است که باید آن را با دقت بکارید، آبیاری کنید، از علف‌های هرز آن مراقبت کنید و در برابر طوفان‌ها مقاومت کنید. انتظار نداشته باشید که ناگهان یک درخت میوه در آن بروید.
موفقیت شانسی نیست؛ یک فرآیند طراحی‌شده است. طراحی شده توسط ذهنیت شما، تقویت شده توسط عادت‌های شما و ساخته شده با اقدامات مستمر شما. پس به جای آنکه منتظر یک تیر شانسی باشید، کمان و تیر خود را بسازید، هدف را با دقت انتخاب کنید و با تمرین و تکرار، تیرانداز ماهری شوید. شما منتظر شانس نباشید؛ آن را خلق کنید.