ترجمه پیمان پوررجب
اد مایلت (Ed Mylett) یک رهبر کسب و کار بسیار موفق، مربی اوج عملکرد، و یکی از بهترین سخنرانان انگیزشی در جهان است. او همچنین پرفروشترین نویسنده «قدرت یکی دیگر» و یک مولتی میلیونر خودساخته است که در فهرست 50 ثروتمند زیر 50 سال فوربس قرار گرفته است. بنابراین، با توجه به دستاوردهای چشمگیر این کارآفرین شناخته شده در سطح جهانی، به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که او چگونه توانست به موفقیتهای زیادی دست یابد.
درست مانند اد، معتقدیم که موفقیت مستلزم شکست است. به همین دلیل است که ما در مورد داستانهای موفقیت تشویق کننده بسیاری از نمادها و افراد موفق هستیم تا به وضوح نشان دهیم که شکست بخشی از روند موفقیت است. علاوه بر این، ما همچنین معتقدیم که هر فرد موفقی طرحی از موفقیت به جا میگذارد که دیگران میتوانند از آن به نفع خود استفاده کنند. بنابراین، اگر آمادهاید ببینید از داستان موفقیت اد مایلت چه چیزهایی میتوانید بیاموزید، بیایید وارد آن شویم.
اوایل زندگی
اد مایلت در سال 1971 در دیاموند بار کالیفرنیا به دنیا آمد. او در خانوادهای دوست داشتنی با سه خواهر کوچکتر از خودش بزرگ شد، اما با توجه به اینکه پدرش هم معتاد به الکل بود و هم به مواد مخدر، وخانواده نسبتاً ناکارآمدی داشت. اِد بیشتر دوران جوانی خود را با احساس عدم اطمینان در مورد پدرش گذراند و نمیدانست که در حال صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن با کدام نسخه از پدرش است، پدر مست و غیرقابل پیش بینی، یا فردی هوشیار و دوست داشتنی.
برای نزدیک به 15 سال، او در یک وضعیت بلاتکلیفی در کنار پدرش زندگی کرد، تا اینکه یک روز سرانجام پدرش تصمیم گرفت هوشیار شود. اد از دوران کودکی خود جان سالم به در برد، اما بزرگ شدن با پدری الکلی تأثیری غیر قابل جبران بر روان او گذاشت. در واقع، سالها از اینکه از کجا آمده است، احساس شرم میکرد. او در بزرگ شدن اعتماد به نفس کمی داشت و در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت.
خوشبختانه، اد مایلت به سمت ورزش رفت و اتفاقاً در آنها واقعاً خوب بود، به خصوص بیسبال. در واقع، او در این ورزش به قدری خوب بود که برای دانشگاه "پاسیفیک" در استاکتون کالیفرنیا به بازی بیسبال در موفقیت بدست آورد.
رویاهای لیگ برتر
بیسبال برای اد همه چیز بود. در واقع، او رویاهای بزرگی داشت که روزی در لیگ برتر بیسبال بازی کند. در حالی که اد مدرک خود را در دانشگاه "پاسیفیک" میگرفت، نه یک بار، نه دو بار، بلکه سه بار به عنوان یک قهرمان در اتحادیه ملی ورزش دانشگاهی شد. او همچنین یکی از بهترین میانگینهای بیشترین ضربات را در تیم داشت. بیسبال همه چیز برای مایلت بود، تا اینکه یک روز پایش ضربه خورد.
این آسیب در نهایت به یک تومور و سپس به یک آسیب فاجعهبار تبدیل میشود که نیازمند برداشتن تکههای کوچک از ساق پا بود. این آسیب و جراحیهای بعدی که به آن نیاز داشت، در نهایت به پایان دوران حرفهای بیسبال و برخی از ارزشمندترین رویاهای او منجر شد.
ویرانی برای تحول
پس از اینکه رویاهایش از بین رفت، مایلت در نهایت تحصیلات خود را در دانشگاه "پاسیفیک" به پایان رساند. اما اندکی بعد، او به خانه پدر و مادرش بازگشت. او شغلی نداشت و احساس بی هدفی میکرد. با این حال، پدرش تصمیم گرفت در وضعیت به ظاهر ناامیدکننده مایلت جوان مداخله کند.
یک روز پس از پایان یکی از جلسات ترک الکل، پدر مایلت او را تشویق کرد تا به شغلی برود که برای او در پرورشگاهی به نام خانه پسران گروه مک کینلی راه اندازی کرده بود. مایلت به سمت این کار رفت و الگویی برای پسران محرومی شد که به طور رسمی نادیده گرفته می شدند و در این پرورشگاه زندگی میکردند.
این تجربه برای اد مایلت تبدیل به یک تجربه دگرگون کننده شد، زیرا او متوجه شده بود که خدمت به دیگران واقعاً چه معنایی دارد. او یاد گرفت که چگونه از یک ورزشکار خودمحور به یک الگوی دوست داشتنی و شخصیتی مانند پدر برای این پسران تبدیل شود، پسرانی که شدیداً در زندگی خود به کسی نیاز دارند که آنها را دوست داشته باشد، به آنها اهمیت دهد و به آنها اعتقاد داشته باشد.
این تجربه بود که به تبدیل مایلت به شخص و رهبر کمک کرد که در نهایت به او کمک کرد تا به موفقیتهای عظیمی در دنیای تجارت دست یابد.
برادر بزرگ برای تجارت بزرگ
اد مایلت در نهایت کار در یتیم خانه را متوقف کرد، اما تجربه و درسهای زندگی که او در آنجا آموخت، راه را برای تلاشها و دستاوردهای آینده او هموار کرد.
در سال 1992، مایلت به گروه مالی جهانی WFG پیوست. او از قدرت رقابت و تمرکز لیزر مانندی که به عنوان یک ورزشکار دانشگاهی به دست آورد، همراه با قلب طلایی که در حین کار به عنوان مشاور در خانه پسران گروه مک کینلی به دست آورد، استفاده کرد و حرفهاش شروع شد.
این ترکیب موفقیت آمیز حرکت به سمت موفقیت و پیروزی بود، در حالی که واقعاً میخواست به افراد دیگر کمک کند تا موفق شوند، این ترکیب به مایلت در رشد تیمهای متعددی از افراد بسیار متعهد که صنعت خدمات مالی را زیر و رو کردند، کمک کرد.
توانایی اد مایلت در الهام بخشیدن به دیگر رهبران منجر به پیشرفت سریع حرفهای او در WFG شد. پس از چند سال کوتاهِ رشد خود، مایلت به زودی تبدیل به جوانترین مدیر بازاریابی شرکت شد. پس از آن، او به منصب معاون ارشد اجرایی رسید و سپس مدیر حوزه رهبری شرکت شد. و در این فرآیند او سطوح عظیمی از موفقیت مالی را برای خود انباشته کرد.
موفقیت در سطح بعدی
اد مایلت، کسی نبود که به موفقیتهایش بسنده کند، سرانجام به شیوهای متفاوت از مجموعه مهارتهای خود استفاده میکند. گفتگو با تونی رابینز که در ابتدا برای دست کشیدن از زندگی آرام و خصوصی خود مردد بود، او را وادار به حرکت میکند.
بنابراین، او تصمیم گرفت که به یک مربی، سخنران انگیزشی و نویسنده تبدیل شود تا به دیگران کمک کند تا یاد بگیرند چگونه به خود ایمان داشته باشند، طرز فکر خود را بهبود بخشند و به موفقیتی که همیشه آرزوی آن را داشتند برسند.
مایلت همچنین پادکست بسیار موفقی را اجرا میکند، " شو اد مایلت (Ed Mylett Show)"، جایی که بسیاری از بهترین بینشهای موفقیت خود را با جهان به اشتراک میگذارد، و با سایر نمادهای موفقیت مصاحبه میکند تا الهامات و بینشهای آنها را نیز به اشتراک بگذارد. تنها در چند سال کوتاه، مایلت مخاطبان آنلاین خود را نزدیک به 4 میلیون دنبال کننده افزایش داده و در حال رشد است. علاوه بر این، او همچنین توانسته است به طور مداوم ثروت خود را افزایش دهد.
این روزها او جت شخصی، چندین اقامتگاه، بسیاری از اتومبیلهای شیک، و دارایی خالص عظیم دارد. اما مهمتر از آن، اد مایلت دارای اشتیاق واقعی بود که برای کمک به افراد برای اتخاذ و توسعه ذهنیت قهرمان و دستیابی به موفقیتهای بیشتری در زندگی خود با این باور به دست آورده است.
پس راز موفقیت اد مایلت چیست؟ خوب، قسمت عمده موفقیت او ناشی از تواناییاش در برقراری ارتباط با مردم و تأثیرگذاری آنهاست.
اد مایلت توانایی زیادی برای حضور در کنار مردم دارد و در هنگام برقراری ارتباط از انرژی و اطمینان بالایی برخوردار است که بدون شک به او کمک کرده تا مردم را متقاعد کند.
بنابراین، به طور خلاصه، بسیاری از موفقیتهای او را میتوان به مهارتهای ارتباطی قوی، توانایی او در الهام بخشیدن به مردم برای باور به خود، و اخلاق کاری قوی، که از زمان خود به عنوان یک ورزشکار به دست آورد، نسبت داد.
داستان او به وضوح نشان میدهد که بدون شکستهای خاص، هیچ موفقیتی وجود نخواهد داشت.
منبع: https://thestrive.co
دیدگاه خود را بنویسید