پیمان پوررجب
در ارتباط با انگیزههای مختلف انسانی نظریه ها و دیدگاه های مختلفی وجود دارد که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود:
دیدگاه آلپورت
از نظر آلپورت انگیزهها چهار خاصیت عمده دارند:
الف) انگیزهها «همزمان و معاصر» هستند؛ این امر بدان معناست که انگیزه لازم برای انجام رفتاری یا ارائه فکری در همان زمانی که آن فکر یا رفتار به وقوع می پیوندد، وجود دارد.
ب) ویژگی دوم انگیزهها «تنوع و گوناگونی» آنهاست؛ هر رفتار نه فقط به یک انگیزه بلکه از ترکیب چندین انگیزه به وجود میآید.
ج) سومین خصیصه انگیزهها از دیدگاه آلپورت «هدفدار بودن» آنهاست؛ آنها دارای فرایندهای شناختی از قبیل برنامه ریزی و طرح ریزی هستند.
د) چهارمین ویژگی «منحصر بودن» انگیزههاست؛ که آلپورت در دفاع از تفاوتهای فردی آن را مطرح میکند.
آلپورت، در رابطه با انگیزهها، مفهوم «خود مختار کنشی» را ارائه کرد، خودمختاری کنشی بدین معناست که انگیزههای انسانی خود نگهدار هستند، یعنی این که آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم از انگیزههای اساسی اولین مشتق نشدهاند. طبق نظریه آلپورت دانشجویان و یا افراد به خاطر خودشان رفتارهایی را انجام میدهند، نه برای ارضای نیازهای اجتماعی یا نیازهای زیستی و نه برای این که پاداش دریافت کنند.
نظریه تقویت و انگیزش
اکثر راهبردهای بیرونی که برای افزایش انگیزش تحصیلی دانشآموزان یا دانشجویان به کار میرود نشأت گرفته از نظریه تقویت است. اصل رایج بین تمام اشکال نظریه تقویت این است که رفتارهایی که به گونهای خاص تقویت شوند ادامه پیدا میکنند. رفتارهایی که تنبیه شوند و یا نادیده گرفته شوند کاهش مییابند، بنابراین معلمانی که میخواهند رفتارهای معطوف به تکلیف را در دانشآموز افزایش دهند، باید ابتدا به شناسایی شاخصهایی که رفتارهای معطوف به تکلیف است بیردازند. سپس پاداشهای خود را با آن رفتار متناسب کنند. رفتارهای که شاخص فعالیت نباشد، نادیده گرفته و یا در مواردی موجب تنبیه و مؤاخده میشوند.
نظریه مورای
مورای نظریه خود از رفتار را بر اساس مفهوم «نیاز» مطرح میکند. برخلاف رویکردهای شناختی، مفهوم نظر مورای بیشتر متأثر از مدلهای بیولوژیکی بود تا فیزیکی. بر طبق نظر وی محیط میتواند نیاز را بروز دهد و میتواند موانعی در جهت بازداری از نیاز و رفتار مربوط به هدف ارائه دهد، پس آنچه در نظریه مورای اهمیت دارد محیط ادراک شده است که افراد بر اساس ادراکات خویش عمل میکنند.
مورای به نیروی تحرکی شخصیت و انگیزش اهمیت زیادی میدهد. مهمترین نیروهای تحرکی شخصیت از نظر او عبارت است از: نیازها، فشارها، نیروهای عاطفی، ارزشها و عمل متقابل. از دیدگاه مورای نیازها پنج ویژگی عمده دارند:
1- نتیجه مستقیم یک جریان درونی یا نتیجه عوامل خارجی هستند.
2- خفیف یا شدید هستند.
3- همیشه با یک حالتی انفعالی یا هیجانی همراهاند.
4- گذرا، کم دوام و یا پایدار و بادوام هستند.
5- سبب رفتارهای نمایان یا فعالیت روانی پنهان میشوند.
نظریه مککلهلند
از دیدگاه وی انگیزه پیشرفت وقتی در کار است که شخصی در فعالیتهای خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و یا در پی موفقیت باشد. وی نیاز به موفقیت را یکی از شاخصهای عمده پیشرفت و توسعه معرفی میکند. منظور مک کلهاند از نیاز به موفقیت که تمایل به انجام کار بهتر و سریعتر با زحمت کمتر و بازده بیشتر است.
نیاز به موفقیت و پیشرفت آرزوها، تمایل افراد برای دسترسی به اهداف و نشان دادن شایستگی، تسلط و اقتدار آنها را منعکس میکند. افرادی که نیاز برای پیشرفت آنها بالاست تمام تلاشهایشان را جهت تسریع انجام کار مصرف میکنند. نیاز برای پیوستگی معادل نیاز به عشق را توصیف میکنند.
افراد دارای نیاز پیشرفت ویژگیهایی همچون تمایل به برتریجویی، خواستار تعالی و توفیق بودن، برای موفقیت و کامیابی سخت کوشیدن، تلاش برای دستیابی به اهداف عالی و برای انجام کاری دشوار به گونهای پر دوام، پی گیر و بیامان تلاش کردن را دارا میباشند.
نظریه انتظار– ارزش
نظریهپردازان انتظار- ارزش معتقدند انتخاب، پیگیری، عملکرد و انگیزه افراد تحت تأثیر باورهای آنان در مورد انتظار موفقیت در انجام تکلیف و ارزشمندی یک تکلیف برای آنان دارد نظریه انتظار- ارزش بر بازنمایی شناختی و تأثیر هدفها تکیه میکند. این بازنمایی شناختی دارای دو ویژگی است:
الف) انتظار ناشی از این که بروز رفتارهای ویژه به دستیابی به هدفهای معین میانجامد.
ب) ارزشی که این هدفها در نزد انسان یا جاندار خواهند داشت.
بر اساس این نظریه، تحقق انگیزش در نتیجه همراهی هر دو جزء است.
نظریه خود ارزشی
به اعتقاد کوینگتون (1984) خود ارزشی، به ارزیابی افراد از ارزش خودشان اشاره میکند و مشابه مفاهیم عزت نفس و حرمتنفس است. مفروضههای بنیادی نظریه خود ارزشی این است که افراد به طور طبیعی برای حفظ ارزش خود سعی و تلاش میکنند. نظریه ارزش خود، از طرفی بر چگونگی به وجود آمدن آن و از طرفی بر تأثیری که انگیزش و در نتیجه، عملکرد و موفقیت و شکست میگذارد مبتنی است. نظریه ارزش خود، یکی از انگیزههای مؤثر در فعالیتهای تحصیلی را نگهداری یا افزایش ارزش خویشتن میداند.
نظریه خودکارآمدی
یکی دیگر از ساختارهای انگیزشی که برای فهم موفقیت دانشآموزان مطرح بوده و در سه دهه گذشته توجه قابل ملاحظهای را از سوی پژوهشگران تعلیم و تربیت به خود اختصاص داده است، مفهوم خودکارآمدی است. ادراک خودکارآمدی مفهومی است که با نام بندورا پیوند خورده و با پژوهشهای وی در عرصه روانشناسی پدیدار شده است. در حوزه یادگیری و آموزش، خودکارآمدی به ارزشیابیهای شخصی دانشآموزان از قابلیتهای عمل به تکلیف اشاره میکند. یعنی آنها توانایی موفق شدن در آن تکلیف را دارند یا خیر. باورهای خودکارآمدی دانشآموزان و دانشجویان، نقش کاملی در انگیزش تحصیلی، یادگیری و پیشرفت آنها ایفا میکند.
نظریه اسناد
از میان نظریههای شناختی، نظریههایی که چگونگی تفکر افراد درباره علتهای موفقیت و شکستشان را به عنوان تعیینکنندههای اصلی انگیزش به حساب میآورند، به نام نظریههای اسنادی معروف میباشند. در واقع نظریه اسناد از جمله نظریههایی است که از طریق دیدگاه روانشناختی به تبیین و تشریح ادراک افراد از علل وقایع میپردازد.
به عبارت دیگر اسناد به ادراک یک فرد از علل رفتار خود و یا رفتار افراد اشاره دارد. در حوزه تحصیلی، دانشآموزی که در آزمون موفق میشود یا شکست میخورد، در علت یابی این موفقیت یا شکست، چه عامل یا پدیدهای را تعیین کننده و مسئول میداند؟ بنایراین، اسناد، به علت ادراک شده یک پیآمد اطلاق میشود و عبارت است از توضیح فرد در مورد علت یک پدیده یا علت پیآمدهای گوناگون.
در واقع انسان به منظور فهم دنیای اطراف خود به استنباط روابط علی میان وقایع، رفتارها و پیامدها میپردازد. نظریه اسنادی به ما کمک میکند تا دریابیم چگونه دانشآموزان، موفقیت و شکست خود را توضیح میدهند و چگونه این توضیحات در انگیزه آنها برای رفتارهای پیشرفت تأثیر میگذارد.
دیدگاه خود را بنویسید