پیمان پوررجب
تصمیم گرفتن در لغت به معنی، ادارهکردن، قصدکردن آمده است. تصمیم گیری را فرآیند پیچیدهای میدانند که شامل انواع تواناییهای فکری و نیز داشتن اطلاعات در مورد تصمیمی که می خواهیم بگیریم میباشد. در تعریفی دیگر، تصمیم گیری عبارت از انتخاب یک راه میان راه های مختلف است. همچنین تصمیم گیری، عبارت از مطالعه، شناسایی و انتخاب گزینه ها براساس ارزشها، اولویتها و توجیهات تصمیم گیرنده است.
تصمیم گیری، شامل چندین مرحله است، به این ترتیب که ابتدا باید به مشخص نمودن گزینه ها پرداخت و سپس بهترین گزینه را که هماهنگ با اهداف، نحوه زندگی، ارزشها و خواسته های افراد است، برگزید. تصمیم گیری، عبارت از فرآیند انتخاب ممتازترین گزینه با قاعده از میان سایر گزینه هاست.
تصمیم گیری، در کلیه جنبه های زندگی شامل تصمیم در خصوص خرید، رأی گیری، انتخاب شغل و... دخالت دارد. تصمیمات معمولاً با عدم اطمینان در خصوص دنیای خارجی و تعارضات، اولویتها و رجحانهای شخصی همراهند و فرآیند تصمیم گیری اغلب با مرحله جمع آوری اطلاعات شروع شده و پس از ارزیابی احتمالی تا آخرین مرحله که انتخاب است، پیش میرود.
طبق تئوری ساختار برتر مونتگومری (1983)، تصمیم گیری در واقع جست و جو برای دستیابی به ساختار برتر میباشد. به عبارت دیگر تصمیم گیری عبارت است از تلاش برای یافتن برترین گزینه، به طوری که حداقل در یک خصوصیت از سایر گزینه ها ارجع و از نظر سایر خصوصیات نیز از هیچ یک از موارد کمتر نباشد. طبق فرض، جست و جو برای یافتن ساختار برتر طی چهار مرحله صورت میگیرد:
الف: بازنگری اولیه – جمع آوری گزینه های مختلف و خصوصیات مرتبط با هر یک.
ب: یافتن گزینه برتر (احتمالی).
ج: ارزیابی گزینه برتر از نظر برتری نسبت به سایر گزینه ها.
د: ساختار برتر، بازنمایی روان شناسانه از گزینه ها در صورت انتخاب مورد برتر.
تصمیم گیری عبارت از فرآیند انتخاب از میان چند گزینه، اجرای تصمیم و استفاده از اطلاعات باز خوردی پیامدهای تصمیم برای استفاده در تصمیمات بعدی است. تصمیم گیری شامل اجزاء پردازش و پیامد است که هر کدام به تنهایی و یا توأماً برای سنجش کارآمدی تصمیم اتخاذ شده، مورد استفاده قرار میگیرند. جزء پردازش شامل تشخیص مسئله، قضاوت در خصوص اهمیت مسئله برای فرد یا گروه (اگر مسئله مهم نباشد، پردازش در همین مرحله به پایان میرسد)، جست و جو برای یافتن گزینه ها و ارزیابی هر یک (در صورت مهم تشخیص دادن مسئله) و انتخاب یک گزینه برای پیشگیری یا پاسخ به مسئله است. جزء پیامد، شامل تکمیل یا اجرای یک فعالیت متعاقب انتخاب گزینه و متناسب با آن و ارزیابی نتایج است.
تصميم گيري فرايندي است که در آن همه گزينه هاي موجود براي انتخاب، مورد بررسي قرار گرفته و يکي پس از ديگري از ميان برداشته مي شود. اين روند تا زماني که يک گزينه براي انتخاب باقي مي ماند ادامه داشته و با انتخاب گزينه ي نهايي، تصميم گيري به وقوع مي پيوندد.
با اين توصيف، به نظر ميرسد که تصميمگيري فرايندي ساده است، اما در واقع يکي از پيچيده ترين و گاه دشوارترين مسائلي است که فرد با آن مواجه است؛ چرا که تصميم گيري، گاه انتخاب بين ارزش هاي متعارض است و پيامدهاي انتخاب يک مؤلفه ي مبهم و غيرقابل پيشبيني است.
بنابراین، تصمیمگیری اشاره به فرایند شکلگیری رجحانها، انتخاب و اجرای اعمال و ارزیابی پیامدها دارد. در اینجا تصمیمگیری به صورت دربردارنده دامنه وسیعی از رفتارها در ساختاری از ورودی-پردازش-خروجی و بازخورد تعریف شده است. ورودی، اشاره به ارائه محرک مجزا دارد، که هر کدام پیشبینی کننده پاداش قابل سنجش یا پیامد نامطلوب است؛ پردازش، بیان کننده ارزیابی محرک ها و شکل دهی ترجیحات است؛ خروجی، اشاره به عملی دارد که در پاسخ به محرک انتخاب شده، انجام می گیرد و در نهایت بازخورد، تجربه و ارزیابی پیامد به دنبال عمل انجام گرفته پس از محرک انتخابی است. از طرفی تصمیمگیری مبتنی بر سه مجموعه فرایند زمانی و کارکردی نسبتاً مجزا دانسته شده است:
1- ارزیابی و شکل دهی رجحان در میان انتخاب های مختلف: مطالعات انسانی و حیوانی تلاش دارند تا عامل ها و قوانینی که بر انتخاب ها حاکم هستند را مشخص سازند. مشخص ساختن این قوانین، منجر به شکل گیری مدل های ریاضی درباره رفتار انتخابی شد.
رایج ترین نظریه های روانشناختی و مدل های ریاضی به کار رفته برای شکل گیری انتخاب ها، شامل نظریه های یادگیری شرطیسازی کلاسیک، شرطیسازی اجتنابی، و تفسیر ریاضی از شرطیسازی کلاسیک، نظریه قانون تطابق که بیان میکند در طول زمان الگوی انتخاب، تابع مستقیم احتمال پیامد است، نظریه بازی که رفتار انتخاب را در قالب چندین تصمیمگیرنده، محیط رقابتی یا تعاون، توصیف می کند و نظریه انتظار که تصمیم های تحت شرایط عدم اطمینان و قطعیت را توصیف می کند.
2- انتخاب و انجام یک عمل: هدف این مرحله، آغاز، انجام و اتمام عمل بر اساس رجحان هایی است که در طی مرحله اول شکل یافته اند. به لحاظ شناختی، در این مرحله اعمال رقابتی سرکوب شده یا بازداری میشوند و توالی از اعمال باید انجام گیرد؛ اهداف فرعی مناسب بررسی شود؛ اصلاح خطاها صورت پذیرد و زمان انجام اعمال برنامه ریزی گردد.
برخی نابهنجاری ها شامل آغاز زودرس اعمال (مانند تکانش گری)، اعمال ناقص (مانند تکهتکه شدن رفتار) یا اعمال تأخیری و اعمال با انگیزش ناکافی (مانند عقب ماندگی روانی حرکتی) می تواند در خلال این مرحله مشاهده گردد. مرحله دوم، چند فرایندی است به این معنا که انتخاب عمل، نظارت در جا بر درستی عمل، انگیزه عمل و انتظار پیامد به صورتی تعامل دارند که چندان قابل درک نیست.
3- تجربه یا ارزیابی پیامد: پیامد عمل انتخاب شده در این مرحله تجربه می گردد. همانند مرحله اول، ارزش ها به پیامد تجربه شده، اسناد داده می شوند. بنابراین، فرایندهای ارزیابی مانند کدگذاری ویژگی های فیزیکی و هیجانی محرک در هر دو مرحله 1 و 3 رخ می دهد. با این حال، مرحله ا و 3 از نظر کارکرد نهایی متفاوت هستند: کارکرد مرحله 1 شکل دهی رجحان بر اساس ارزش های انتظار رفته است و کارکرد مرحله 3 صرف و یادگیری ارزش های واقعی محرک گزینه در جهت هدف عالیِ رفتار انطباقی است.
در زندگی واقعی، پیامد یا ارزش های واقعی کدگذاری شده در مرحله 3، اغلب از انتخاب و ارزش های مورد انتظار در مرحله 1 متفاوت هستند. برخی عامل ها ممکن است به تفاوت بین ارزش های مورد انتظار و ارزش های واقعی کمک کند، مانند تضاد بین رویداد تصور شده و تجربه شده یا تنظیم ارزش مورد انتظار در نتیجه فاصله زمانی بین دو مرحله.
اگر بپذیریم که انسان موجودی است انتخابگر، به روشنی می فهمیم که ذهن در هر لحظه در حال تحلیل و بررسی گزینه ها و انتخاب و تصمیمگیری در مورد آنهاست. فهم اینکه افراد چگونه داوری و تصمیمگیری میکنند، به قدری اهمیت دارد که مطالعه آن در بسیاری از رشته ها رواج یافته است.
دیدگاه خود را بنویسید