پیمان پوررجب
تصمیمگیری کارآفرینانه نقش گستردهای در زندگی اجتماعی-اقتصادی کارآفرین دارد؛ مطالعه فرایندهای تصمیمگیری بحث تازهای به شمار نمیآید. در طی سالهای اخیر تحقیقات متعددی در رشتهها و حوزههای مختلف پیرامون مقوله تصمیمگیری انجامگرفته است که در نتیجۀ آنها تاکنون طبقهبندیهای متعددی در رابطه با سبکها و مدلهای تصمیمگیری توسط صاحبنظران ارائهشده است.
تصمیمگیری، فرآیندهای شناختی زیادی مانند اطلاعات و پردازش آنها، حل مسئله، قضاوت، حافظه و یادگیری را به خدمت میگیرد. میلر و بایرنز تصمیمگیری را بهعنوان فرآیند انتخاب، بین شقوق متفاوت برای رسیدن به هدف خاصی تعریف میكنند. تصمیمگیری همچنین انتخاب یک راهکار از میان گزینههای مختلف نیز دانسته میشود و بر طبق این تعریف هسته مرکزی برنامهریزی نامیده میشود. سبک تصمیمگیری، الگوی فردی تفسیر و پاسخ به تکالیف تصمیمگیری است. به واسطه این سبک است که درک تصمیمهای متفاوت کارآفرینان در موقعیتهای یکسان امکانپذیر میشود. هارن سه سبک منطقی، وابسته و شهودی را پیشنهاد داد و سپس فیلیپس و همکاران سبک اجتنابی، اسکات و بروس سبک آنی را به سبکهای قبلی افزودند.
سبک تصمیمگیری منطقی کارآفرینان، بیانگر تمایل تصمیمگیرنده به شناسایی تمامی راهکارهای ممکن، ارزیابی نتایج هر راهکار از تمامی جنبهها و در نهایت انتخاب راهکار بهینه و مطلوب در هنگام مواجهه با شرایط تصمیمگیری است. سبک تصمیمگیری وابسته، بیانگر عدم استقلال فکری کارآفرین در عمل و تکیه بر حمایتها و راهنماییهای دیگران در هنگام اتخاذ تصمیم است.
در سبک تصمیمگیری اجتنابی، کارآفرین لزوم تصمیمگیری را انکار میکند و یا امیدوار است که همهچیز خودبهخود درست شود و یا به تکنیکهای به تأخیر انداختن مانند امروز و فردا کردن متوسل میشود. در سبک تصمیمگیری شهودی، مبنای انتخاب کارآفرین آن است که احساس وی، چه چیز را درست میداند. در این سبک تأکید بر حس درونی کارآفرین است.
يكي از اين محققان، اسكات و بروس (1995) است كه پنج سبك تصميم گيري کارآفرینان را كه شامل تصميمگيري عقلايي، شهودي، اجتنابي، آني و وابستگي است، را مطرح نمودهاند و معتقدند این پنج سبک تحت تأثیر ویژگیهای درونی و شخصیتی افراد است كه به عنوان الگو در اين پژوهش مورد بررسي قرار میگیرد؛ این 5 نوع سبک تصمیمگیری در بین کارآفرینان نیز کاربرد دارد.
1- سبک تصميم گيري عقلاني
در این سبک تصمیمگیری کارآفرین از همه راه حلها مطلع است و میداند كه هر تصميمي به چه نتیجهای میانجامد و میتواند نتايج حاصل از تصميمگيري را بر حسب اولويت (بيشترين نفع) مرتب و سازماندهي كند. تا با استفاده از يك استراتژي بهينه سازي حصول به اهداف را به حداكثر رساند بنابراين کارآفرین در اين سبك تمامي راه حلهای ممكن را تعيين و ارزشيابي نموده و با تعيين عواقب هر يك از اين راه حلها بهترين راه حل را انتخاب میکنند.
2- سبک تصميم گيري شهودي
رابینز (2009) معتقد است که این سبک، فرايندي ناخودآگاه تصميم گيري است كه در سايه تجربههای استنتاج شده به دست میآید. و مبنتی بر احساسات و يادگيري ضمني کارآفرین است و الزاماً سواي تجزيه و تحليل معقول عمل نمیکند، بلكه اين دو مكمل يكديگراند. پس در اين شيوه تصميم گيرنده از يك رويه نظامند استفاده نمیکند و در هنگام اتخاذ تصميم از تجربه و آگاهیهای ضمني خود سود میجوید.
3- سبک تصميم گيري وابستگي
پارکر
و همکاران او (2007) معتقدند که این سبک بيانگر عدم استقلال فكري و عملي تصميم گيرنده و تكيه بر حمایتها و راهنماییهای ديگران در هنگام اتخاذ تصميم است، و آگاهیهای ديگران در هنگام اين نوع تصميمگيري نقش اساسي دارد. بنابراين در اين شيوه تصميم گيرنده متکی به عقاید دیگران بوده و نقش منفعلي دارد.
4- سبک تصميم گيري آني
بيانگر شرایط اضطراری است که کارآفرین بدون پشتوانه فكري قبلي، بلافاصله در کمترین زمان ممکن تصميم اصلي خود را اتخاذ میکنند. البته ممكن است اين شيوه تصميمگيري معلول شرايطي باشد كه براي مدير ايجاد میشود. البته استفاده از اين سبك به معني گرفتن تصميمات خام و ناپخته نيست، زيرا در اين شيوه نيز مدير بر اساس تجربه و اطلاعاتي كه دارد تصميم گيري میکند.
5- سبک تصميم گيري اجتنابي
به عقیده پارکر و همکاران او (2007) این سبک به معنی، به تعويق انداختن تصميم گيري در هنگام مواجهه با مشكلات و طفره رفتن از واكنش نسبت به مساله رخ داده شده میباشد. در اين شيوه تصميم گيرنده تمايل دارد كه از هر گونه اتخاذ تصميم اجتناب كرده و تا حد امكان از موقعيت تصميم گيري دوري جويد. به گونهای كه میتوان گفت افراد از گرفتن تصميم وحشت داشته و نگران عواقب تصميم خود میباشند.
نکته قابل ذکر آن است که تصمیمگیری میتواند به مثابه مغز و سلسله اعصاب سازمان در نظر گرفته شود و تحت شرايطی میتواند موجب رشد و موفقيت سازمان گردد. در عین حال بر عکس تحت شرايط ديگری میتواند باعث شکست آن گردد. به علاوه تصميمات در سطوح مختلف سازمان به شکل های گوناگون گرفته می شود. برخی تصميمات راهبردی است که ضرورت دارد تا در اسرع وقت به سرعت پيرامون آنها اخذ تصميم شود. برخی دیگر بسيار کوچک و ناچيزند و بيشتر در ارتباط با فعاليت های روزانه کاری می باشند. برخی نيز ممکن است پس از ماهها جمعآوری اطلاعات و بررسی آنها، و يا در زمان کم و بدون بررسی اتخاذ شود، از اين رو، تصميمات بر حسب ميزان اهميتی که دارند متفاوتند.
دیدگاه خود را بنویسید