پیمان پوررجب
بسیاری از تصمیماتی که در دنیای واقعی با آن کارآفرینان مواجه هستند، همراه با عدم قطعیت است. بسیاری از کارآفرینان سیستم مشخصی برای اتخاذ تصمیم در شرایط عدم قطعیت ندارند.
متخصصان مدیریت دو راه برای این حالت پیشنهاد دادهاند. در وضعیت عدم قطعیت زیاد، این دو رویکرد ما را به دو جهت کاملاً متفاوت خواهد کشید. رویکرد اول یک رویکرد کاملاً عقلانی است. در این حالت مدیر موقعیت را ارزیابی کرده، سناریو ایجاد و گزینههای مختلف را پیش روی خود گذاشته، ریسکها را کمی کرده و تصمیمگیری میکند. در این حالت تصمیمات منطقی است و امید میرود نتایج خوبی به همراه داشته باشد.
رویکــــرد دوم کاملاً متفاوت با نخستین رویکرد عمل میکند. در واقع ذهنیت اولیه در این حالت تصمیم میگیرد و به آن مغز هوشمند میگویند. هوشمندی مغز در اینجا به دو نکته توجه میکند؛ فقدان و حمله. در این حالت احتمال از دست دادن یا شانس حمله وجود دارد. این تنها چیزی است که در این رویکرد به آن توجه میشود. برای چنین مدیری یکی از بزرگترین منابع خطر، عدم قطعیت است.
در زمانهای معمولی که چنین بحرانی وجود ندارد و امور بهصورت منطقی به انجام میرسد، میتوان تا حدودی آینده را پیشبینی کرد و در امان بود. اما فردی که رویکرد دوم را اتخاذ کند، دیر یا زود به بنبست خواهد رسید.
میتوانیم بدون داشتن این موارد، از رویکرد عقلانی استفاده کنیم. از سوی دیگر در موقعیتهای پیچیده و عدم قطعیت، کارآفرینان هیجانی بیشتر به سمت حالت آمادهباش میروند. برای آنها همه چیز حکم تهدید را دارد. اضطراب یک بیماری مسری است و همیشه گوش به زنگ وضعیتهای عدم اطمینان و وقوع بحران هستند. در زمانهای عدم اطمینان مانند وضعیتی که برای کسبوکارهای بریتانیا رخ داده است، رویکردهای عقلانی و هیجانی ما را به دو سمت مخالف میکشانند.
مدیری که رویکرد عقلانی را دنبال میکند میداند که در اقتصاد رو به انزوال، فرآیند فروش سختتر شده و نیاز به تیم فروش قوی دارد. اگر یک فروشنده شغل خود را عوض کند و از سازمان برود، نیاز سریع به جایگزینی او داریم. اما مدیری که رویکرد هیجانی و بدون تعقل را در پیش میگیرد موضوع را بسیار متفاوت میبینند. آنها پول زیادی برای این کار خرج میکنند. چرا زمانی که میتوانیم پولمان را ذخیره کرده و در بانک بگذاریم تا بحران تمام شود، آن را صرف امور بیفایده کنیم؟
عدم قطعیت ناشی از محیط نااطمینان است؛ به این معنی است که تصمیم گیرندگان درباره عوامل محیطی اطلاعات کافی ندارند و برای پیش بینی تغیرات خارجی با مشکل روبرو میشوند. نا مطمئن بودن محیط باعث میشود که میزان خطر مربوط به شکست سازمان (از نظر نشان دادن واکنش) افزایش یابد ونیز مساله محاسبه هزینهها و احتمالاتی که باید برای هر یک از تصمیمات در نظر گرفت مشکل میشود.
محیط نامطمئن به دو بُعد ساده و پیچیده تقسیم میشود: در محیط ساده، این بُعد از محیط به پیچیدگیان مربوط میشود که در واقع نشان دهنده نا همگن بودن عوامل خارجی سازمان است که در رابطه با فعالیتهای ان مورد توجه قرار میگیرند. در یک محیط پیچیده تعداد زیادی از عوامل خارجی با هم ارتباط متقابل دارند و بر سازمان اثر میگذارند. در یک محیط ساده تنها سه یا چهار عامل خارجی بر سازمان اثر میگذارند.
نااطمینانی محیطی میتواند پایدار یا ناپایدار باشد: در این دیدگاه به این موضوع توجه میشود که ایا عوامل محیطی پویا هستن یا خیر. اگر در یک محیط در ظرف یک دوره چند ماهه یا چند ساله در یک وضع باقی بماند ان را پایدار مینامند.
در شرایط ناپایدار عوامل محیطی تغییرات ناگهانی دارند. اگر شرکتهای رقیب با حرکتها و واکنشهای برق اسا، در رابطه با تبلیغات و کالاهای جدید اقدام کنند محیط ناپایدار میشود. در محیط ساده و پایدار، عدم اطمینان اندک است، تنها تعداد اندکی از عوامل خارجی وجود دارند که باید به انها توجه کرد، انها هم عموماً پایدار یا بدون تغییر باقی میمانند.
یک محیط پیچیده و پایدار، بیان کننده عدم اطمینان بیشتر است، تعداد بیشتری از این عوامل را باید مشخص و تجزیه و تحلیل کرد و سپس در برابر انها واکنش مناسب نشان داد تا عملکرد سازمان عالی شود. در چنین محیطی عوامل خارجی به سرعت یا به صورت غیر منتظره تغییر نمیکند.
در یک محیط ساده و ناپایدار، عدم اطمینان زیادی احساس میگردد. تغییرات سریع باعث میشود که مدیران با عدم اطمینان روبرو شوند. حتی اگر سازمان با تعداد اندکی عامل خارجی سروکار داشته باشد، باز هم نمیتواند به راحتی این عوامل را پیش بینی کند و انها در برابر خلاقیتهای سازمان واکنش غیر منتظره نشان خواهند داد.
در یک محیط پیچیده و ناپایدار، میزان عدم اطمینان در بالاترین حد است. تعداد زیادی عامل خارجی بر سازمان فشار وارد می اورند و در برابر خلاقیتهای سازمان به سرعت و به شدت از خود واکنش نشان میدهند. زمانی که چندین بخش از سازمان به صورت همزمان تغییر کند محیط متشنج خواهد شد.
وجود نا مطمئن بودن محیط به این معنی است که رفتارهای درونی و ساختار سازمانی باید انعطاف پذیر شوند. از نظر دایره سازمانی یا پست و مقام اداری، تفکیک واحدها یا ادغام انها، فرایند کنترل، پدیده تقلید، برنامه ریزی و پیش بینی آینده مدیریت و کنترل سازمان که یک محیط مطمئن واقع شده است با سازمان دیگری که در یک محیط نامطمئن قرار دارد، متفاوت خواهد بود.
سازمان باید ساختار داخلی خود را با محیط خارج از سازمان وفق دهد. با پیچیدهتر شدن محیط خارج سازمانها، تعداد پستها یا مقامهای اداری و دوایر درون سازمانی افزایش مییابد کهان هم، به نوبهء خود موجب پیچیدهتر شدن وضع درونی سازمان خواهد شد. سیستمها نیز با چنین وضعی روبرو خواهند شد. وجود هر بخشی که در محیط خارجی سازمان قرار دارد مستلزم این است که یک کارمند یا یک دایره باید مأمور رسیدگی به آن شود.
دیدگاه خود را بنویسید