کاترین کوت استاف
ترجمه پیمان پوررجب


نوآوری بسیار ارزشمند است اما در عمل می‌تواند دشوار باشد. چگونه نوآوری را اجرا می‌کنید و اطمینان می‌دهید که محصولات با مشتریان تشدید می‌شوند؟

سریکانت داتار، رئیس دانشکده بازرگانی هاروارد، در دوره آنلاین طراحی تفکر و نوآوری، می‌گوید: "چه بزرگ باشند چه کوچک، نوآوری‌ها زمانی بهترین هستند که نیازهای واقعی و انسانی را برطرف کنند. طراحی یک محصول، خدمات، مدل کسب‌وکار یا استراتژی جدید در مورد تغییر فرآیند تفکر شماست. شاید به طور غیرمستقیم، این کار را می‌توان با استفاده از یک رویکرد سیستماتیک انجام داد."

این رویکرد سیستماتیک تفکر طراحی است، فرآیندی که توسط تیم براون، مدیر عامل و رئیس شرکت طراحی IDEO، در مقاله‌ای در سال 2008 در هاروارد بیزینس ریویو رواج یافت. از آن زمان، تفکر طراحی به عنوان یک فرآیند آزمایش شده و واقعی برای ایجاد نوآوری‌های کاربر محور مورد توجه قرار گرفته است.

استفاده از تفکر طراحی در محل کار می‌تواند به تغییر ذهنیت شما، هدایت تیم‌ها به سمت نوآوری و ایجاد محصولاتی با ارزش ملموس که درآمد سازمان شما را افزایش می‌دهد، کمک کند. در اینجا مروری بر تفکر طراحی و نحوه استفاده از آن برای تسریع حرفه‌تان آورده شده است.


تفکر طراحی چیست؟

تفکر طراحی یک رویکرد حل مسئله است که نوآوری را بر اساس نیازهای مشتری اعمال می‌کند. این هم کاربر محور و هم مبتنی بر راه حل است که آن را از سایر چارچوب‌های حل مسئله متمایز می‌کند.

«کاربر محور» به این معنی است که فرآیند به جای اینکه محصول طبق نظرمتخصصان باشد، بر خواسته‌ها و نیازهای مشتریان تمرکز می‌کند. این نیاز به همدلی با کاربر نهایی محصول دارد و جایی است که تفکر طراحی با فرآیند طراحی انسان محور همپوشانی دارد.

"مبتنی بر راه حل" به این معنی است که فرآیند به جای خود مشکل، بر شناسایی راه حل‌های بالقوه برای یک مشکل تمرکز دارد. این تمایز جزئی و در عین حال حیاتی می‌تواند شما را قادر سازد از تصورات از پیش تعیین شده در مورد چگونگی حل مشکلات اجتناب کنید.


چهار مرحله از فرآیند تفکر طراحی وجود دارد:

  1. شفاف سازی: کاربران را مشاهده کرده و یک مشکل را مجدداً تنظیم کنید تا بینش عمیق‌تری در مورد نیاز آنها به دست آورید.
  2. ایده سازی: ایجاد ایده‌های نوآورانه برای برآوردن نیازهای کاربران؛ هیچ ایده ایچندان هم دور از ذهن نیست.
  3. توسعه: ایده‌ها را در مفاهیم ترکیب کنید و هر کدام را با نمونه‌های اولیه آزمایش کنید.
  4. پیاده سازی: ارزش یک نوآوری را به طور مؤثر به ذینفعان منتقل کنید و راه حل را به مرحله اجرا درآورید.


یادگیری تفکر طراحی می‌تواند یک دارایی برای حرفه شما باشد، چه بخواهید در سازمان خود پیشرفت کنید یا تغییری ایجاد کنید. در اینجا شش راه وجود دارد که می‌توانید با یادگیری تفکر طراحی به کار خود سرعت بخشید.


6 مزیت شغلی تفکر طراحی

محصولات جدیدی را توسعه دهید که نیازهای مشتری را برآورده و درآمد را افزایش دهد.

با مهارت‌های تفکر طراحی، توانایی توسعه نوآوری‌های محصولی به وجود می‌آید که به ارزش زندگی مشتریان می‌افزاید و برای شرکت شما درآمد ایجاد می‌کند.

از آنجا که تفکر طراحی بسیار کاربر محور است، محصولات نوآورانه، طبق تعریف، به زندگی مشتریان ارزش می‌افزایند. این می‌تواند فروش را افزایش دهد و درآمد، رضایت مشتری، امتیاز خالص تبلیغ کننده و نرخ ارجاع را بهبود بخشد.

با استفاده از تفکر طراحی، می‌توانید به طور مداوم محصولات موجود را تکرار کنید و محصولات جدیدی را ایجاد کنید که با مشکلات مشتری مطابقت داشته باشد و در طول زمان منجر به عملکرد تجاری بیشتر شود. این نوع تأثیر تجاری می‌تواند به شما در پیگیری ترفیعات و حرکت‌های شغلی کمک کند.


درک عمیقی از مشتریان به دست آورید.

رویکرد کاربر محور تفکر طراحی به شما نیاز دارد که انگیزه‌ها، ترس‌ها، رویاهای آینده، عادات روزانه و نقاط دردناک مشتریان را عمیقاً درک کنید. ایجاد همدلی با افرادی که از محصول شما استفاده می‌کنند به شما این امکان را می‌دهد که برای نیازهای واقعی آنها نوآوری کنید نه آنچه فکر می‌کنید آنها نیاز دارند.

این سطح عمیقی از درک مشتری که تفکر طراحی می‌دهد برای حرفه‌ای‌ها در هر صنعتی مفید است. از جمله:
بازاریابان، که می‌توانند از آن برای ملاقات با مشتریان بالقوه در مرحله صحیح سفر کاربر استفاده کنند و محتوایی را توسعه دهند که از آن ارزش کسب می‌کنند.

متخصصان فروش، که می‌توانند از آن برای دفاع از اینکه چرا یک محصول برای یک مشتری بالقوه مناسب است، استفاده کنند.

نمایندگان خدمات مشتری، که می‌توانند از آن برای پیش بینی و پاسخگویی به نیازهای مشتری در زمان واقعی استفاده کنند.

متخصصان فناوری اطلاعات، که می‌توانند از آن برای ایجاد یک تجربه کاربری بهینه از دیدگاه فناوری استفاده کنند.


در زمان، پول و تلاش صرفه جویی کنید.

تفکر طراحی می‌تواند فرآیند نوآوری را ساده کند و آن را به بخشی هدفمند و کارآمد از عملیات روزانه تبدیل کند. یک فرآیند واحد و کارآمد برای نوآوری می‌تواند در زمان، هزینه و تلاش در مقایسه با اجرای آزمون و خطا صرفه جویی کند.

در حالی که شکست‌ها و اشتباهات بخشی مورد انتظار از آزمایش ایده‌ها و تکرار محصول هستند، تفکر طراحی این موارد را به حساب می‌آورد و آنها را به بخشی از فرآیند با مراحل بعدی قابل اجرا تبدیل می‌کند.

برای کارمندان یا نامزدهای شغلی، توانایی نوآوری با بازگشت سرمایه مثبت بسیار ارزشمند است.


یک مزیت رقابتی در بازار کار به دست آورید.


اگر جویای کار هستید، زمان بسیار مهمی برای سرمایه­گذاری در مهارت‌های تفکر طراحی است. طبق داده‌های Emsi Burning Glass، آگهی‌های شغلی که نیاز به مهارت‌های تفکر طراحی دارند، از دسامبر ۲۰۲۰ تا دسامبر ۲۰۲۱ به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.

نه تنها مشاغل بیشتری نیاز به مهارت‌های تفکر طراحی دارند، بلکه مشاغلی که به طور متوسط حقوق بیشتری نسبت به مشاغلی که نیاز ندارند، ارائه می‌دهند. مهارت در تفکر طراحی به معنای واقعی کلمه می‌تواند نتیجه دهد.

برای مثال، آگهی‌های شغلی برای موقعیت‌های مدیر بازاریابی که تفکر طراحی را به عنوان یک مهارت مورد نیاز فهرست نمی‌کنند، حقوق متوسط 107900 دلار را ارائه می‌دهند. پست‌هایی برای این نقش که نیاز به تفکر طراحی دارند، دستمزد متوسط 133900 دلار را ارائه می‌دهند که افزایش 24 درصدی را نشان می‌دهد.


بر ثبات شناختی غلبه کنید.

یکی از عوامل کلیدی تفکر طراحی، غلبه بر ثبات شناختی است. ثبات شناختی حالتی از ذهن است که در آن فرد آگاهانه یا ناآگاهانه فرض می‌کند که تنها یک راه برای تفسیر یا نزدیک شدن به یک موقعیت وجود دارد.

تفکر طراحی نیاز به خروج از ثبات شناختی هنگام نگاه کردن به محصول شما دارد ("این محصول چه کار دیگری می‌تواند انجام دهد؟") و هنگام در نظر گرفتن راه حل‌های بالقوه برای مشکلات ("همیشه به این ترتیب حل شده است. اگر به جای آن این را امتحان کنیم چه می‌شود؟").

مانند یک عضله، غلبه بر ثبات شناختی را هر چه بیشتر انجام دهید آسان‌تر می‌شود. با استفاده از تفکر طراحی برای هدایت کار خود، می‌توانید تفکر خارج از چارچوب را تمرین کنید و در هر سناریوی حل مسئله برتر باشید.


رهبری یک تیم به سمت نوآوری

همراه با مهارت‌های رهبری، دانش بنیادی از فرآیند تفکر طراحی می‌تواند شما را قادر به رهبری نوآوری در سازمان خود کند.

با یک چارچوب کارآمد، می‌توانید تیم خود را توانمند کنید تا مالکیت هر بخش از فرآیند را در دست بگیرد، با هم کار کنید تا دانش و دیدگاه‌های متنوع را جمع آوری کنید، و نتایج ملموس را ردیابی و اندازه‌گیری کنید.

هدایت این فرآیند می‌تواند یک دارایی برای شرکت شما باشد و شما را برای پیشرفت شغلی آماده کند.